|
Tuesday, February 28, 2006
چپ های سنتی ما می گویند با فرهنگ لوسان جلسی مخالفند اما چیزی ندارند که خودشان عرضه کنند می گویند باید به عقاید مذهبی مردم احترام گذاشت که کمی خجالتی هستند و نمی گویند ما کمونیست مذهبی هستیم زیرا یک کمونیست نقد مذهب می کند نه نقض مطلب !! میشه یکی به من بگه فرهنگ لوسان جلسی یعنی چه ؟؟ اینجور که بوش می یاد باز این چپ های سنتی ما می خواهند بیگدار به اب بزنند راستی کی می دونه مرزهای افراط و تفریط کجاست ؟؟ آل احمد با غرب زده مدرن بود و چپ های قسم خورده به مولای ما مدرن
|
آزادی مطبوعات یعنی .. این . . این .. این خبرنگار ویژه : اقای قالیباف چرا در بودجه سال 85 شهرداری حقوقی برای شهردار تهران ( شما ) در نظر گرفته نشده ست ؟؟ این که درست نیست قالیباف : این کار به درخواست خودم (شهردار تهران ) صورت گرفته ست چرا که هیچ زمان در دوران فعالیتم حقوق ومزایائی دریافت نکردم من عضو هیات علمی دانشگاه تهران هستم و با حقوق دانشگاه امرار معاش می کنم شهردار منصف به این اقا می گویند و خبرنگار منصف تر به خبرنگار ویژه
شوخی های آدم ها هم طبقاتی ست ،، مگه نه ؟ گفتگو ی دو دوست -عشق بوی معطر زعفران می دهد من که زعفران را ندیدم و نه چشیدم به یک چیز دیگه تشبیه کن عشق ادغام دو طعم در یک طعم ،، زغال اخته در شربت شکر کافی ست ، فهمیدم نه سریال آینه عبرت و نه سریال تلخ وشیرین معدوم دستور آشپزی امروز ماغذاداریم مادر آبش را زیاد کرد چون مهمان داریم راستش هرروز ما تنوع در غذا داریم باقلا دو پوست دارد و ما از همین رو دو شانس داریم یک بار پوست باقلا که مادر می کوبدش با ادویه زیاد یک بار مغز باقلا بروی نان و روغن زیاد اب باقلا یا سوپ باقلا را هم اول بسمه الله داریم امروز ما غذا داریم هرروز هم مهمان حبیب خدا داریم نوش جان
این دیگه چه سوال هائی ست که می کنی ؟؟ این چه دنیائی ست ؟؟ باید تغییرش داد ؟ تغییرش نداد ؟؟ بگذاریم همینطور بماند ؟ نماند ؟ هنوز به این باور نرسیدی که تغییر جبر طبیعت ست و همین طور خصلت متحول پذیری انسان ؟؟ وای به آن بنی بشری که در مرداب نشسته ست و برای یک نفس تازه سرش را به انطرف مرداب برمی گرداند با تفاخر به دیگری می گوید :: آه آ ه آ ه آه این هم هوای تازه
بحث ازادی بیان و عقیده تمام شدنی نیست و نباید هم تمام بشه تصور یک دنیای بهتر با مثل های بیهوده آوردن عد ه ای تا اصل را خدشه دارکنن چیزی رو حل نمی کنه همچنان که وقتی درمورد آزدی پوشش حرف به میان میاد فورا مخالفان می گن اوووووووووووووووووووووووووووو یعنی لخت بشیم در خیابان و راه بریم که بگیم آزادیم ؟؟ نه جانم حدی دارد در مورد آزادی بیان هم می گویند یعنی در خیابان راه برویم وبگوییم مرگ برمذهب ویا مرگ بر نژاد آریائی اوووووووووووووووووووووووووووووووووووو نه جانم حدی دارد راستش باآزادی بیان بدون قیدوشرط دیگه جائی برای کندنظر ها باقی نمی مونه چون فکرو اندیشه محصورنیست که دردو غمش این باشه که نفرت خودش رو در خیابان از یک مذهب و ملت مشخص نشون بده ، این ها همه وهمه در شرایط بسته و جبروزور میسر میشه اون هم درست موقعی که مذهب در حاشیه رانده شده و آدم ها سوای ملیت ارزش گذاری میشن ایرادها بی مورد ست درمورد آزادی بیان مرتب می شنوی که می گن ، باشه ازفردا طبق تعریف " آتش " من می روم در خیابان فحش می دم به مادر وخواهر وبرادر وعمه و خاله ت از اون فحش های آبدارش ، می خوام ببینیم کی جلودارم ست هیچ کس !! به جون خودم همون لحظه از هرچه بی قیدهاست پشیمون می شید کسی نیست که بگه در جامعه بی تب هیچ ادم عاقلی بیخود فحش نمی ده حتما درد داره ، هم بیمارستان ملی ست و هم تیمارستان این حرف ها را ما می زنیم که در تمام مدت حیاتمان سهم مان از زندگی به اندازه یک سنگ ریزه بوده ست و به این خاطر باورش در مخیله خودمون هم آسون نیست آخه چطور ممکن است همه چیز بگیم چه غلط ها !!!! آآنارشیست شکم پاره
یاد هندوستان بیچاره فیل خیلی فکر کرد خیلی .. بلکه بداند باید به کجا برود و چه چیزرا یادکند بیشتراز دوهفته سفارت سوزی و حمله به ماشین های کنسول گری و حتی اطاقک نگهبانی و پرتاب کوکتل و موادآتش زا پارهکردن پرچم و شیشه شکستن ساختمانهای سفارتها همه بدون مجوز بودندد فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ با حضور در تحصن دانشجویان مقابل سفارت المان میرود و انان را نصیحت می کند تا مبدا اعمالی انجام دهند که در شان انان نباشد و بعد برای آنکه کمی هم خودی نشان دهندتا نگویند سردار طلائی فقط ماست شیرین ست یادآوری میکند بدون مجوز قانونی هرگونه تجمع خلاف است وبا انان برخورد جدی می شود
بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران در رابطه با حمله به سفارت خانه های خارجی به بهانه چاپ کاریکاتور کانون وبلاگ نویسان ایران حق آزادی بیان روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان را محترم می‌شمارد و حملات هیستریک به سفارت خانه‌های کشورهای غربی را محکوم می‌نماید. کانون وبلاگ نویسان(پن‌لاگ) ضمن محکومیت تهاجم بنیادگرایان اسلامی به سفارت خانه‌های کشورهای غربی از جمله نروژ، دانمارک، اتریش و انگلستان، به بهانه چاپ کاریکاتورهایی در یکی از روزنامه‌های دانمارک ، وظیفه خود می‌داند که در راستای منشور و اساسنامه خود به این نقض صریح آزادی بیان و باج خواهی بنیادگرایان حکومت اسلامی ایران که دست بر قضا پس از گذشت چهار ماه از انتشار کاریکاتورهای موصوف و در هنگام فشار بین‌المللی بر دولت ایران انجام می‌شود اعتراض کند. ما به اطلاع جهانیان می‌رسانیم که مهاجمین همان کسانی هستند که با پوشش و سازماندهی دولتی همواره به گردهمایی‌های دانشجویان - معلمین - پرستاران- زنان و کارگران درست باهمین شیوه‌ها هجوم آورده‌اند وهمچنین حق آزادی بیان در اینترنت را با فیلترینگ دولتی و سانسور و دستگیری و ارعاب وبلاگ نویسان مورد حمله قرار داده‌اند. دیر زمانی است که وبلاگ نویسان ایرانی با بهانه‌های گوناگون و به جرم نوشتن عقاید شخصی خود مورد حمله و اتهام و بازجویی قرار می‌گیرند وبه شلاق و زندان‌های طویل المدت محکوم می‌شوند. ما از مجامع بین‌المللی می‌خواهیم که سانسور دولتی ایران را به همه دنیا تعمیم ندهند. و در عوض عضویت دولت ایران در سازمان ملل را مشروط بررعایت حقوق اولیه انسانی و حق آزادی بیان وابراز اندیشه بشرح اصول مصرح دراعلامیه جهانی حقوق بشر نمایند ودر این راستا به عنوان اولین قدم خواهان آزادی بی قید و شرط همه وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران زندانی و زندانیان سیاسی در ایران باشند.
22 بهمن انبوهی از خاطرات زنده گان مرده در دخمیه ای به نام ایران نه بهارش بهار بود وهست نه زمستانش نه کلامی نه حرکتی در ته چاه بیداد کردیم صدائی نبود ما را با طناب رحمت در وسط چاه رها کردند تا بگوییم خدا را شکر زنده ایم اکنون با هزار تکرارش آن وسط میان پایین و بالا معلق ماند ه ایم و به این اندیشه می کنیم این چه زلزله ای بود که خود را به جلو کشیم درآن جایگاهی که فقط بگوییم شاه سگ زنجیری آمریکا غافل از آن که خود در زنجیر حکومت له له می زنیم
من نمی فهمم !!!! سانسور زنان را محکوم می کنیم یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟ یعنی سانسور برای مردان اینترنتی مجاز است ؟؟؟ زن قبل از زن بودنش انسان است و سانسورچی هم مرد است و هم زن مردان اینترنتی چاشنی و ترس قیچی را چشیده و آن را تا گلوگایشان حس کرده اند باید گفت : ما این عمل ضد انسانی را توسط هر کس و هر ارگانی با هر تعلقات ملی مذهبی قومی نژادی محکوم می کنیم 
راستی چه دردی بالاتر از بیکاری پیدا میشه ؟؟ دیروز گفتی فردا بهتر خواهد شد امروز از اینکه بهت گفتند بودجه نیست و دلت را صابون نزن پژمرده گلی می شوی که حتی احساس می کنی جایت در سطل اشغال هم نیست بی ارزشی خود را انقدر حس می کنی که در این اندیشه هستی تورا در کدامین سمساری و وسایل اسقاطی می شود پیداکرد رنگ سفید سفید ست و تا وقتی که با محلول دیگر قاطی نشده باشد باز هم سفید است اما در یک جائی می بینی تورادر یک مخزن هوا حالت شناور نگاه داشتند تا خودت مثل یک بچه عصا قورت داده سکسکه وار بگویی نه نه این رنگ با هیچ چیزی قاطی نشده ست اما سفید نیست باور کنید سفید نیست __________________________ قیافه هایشان آشنا نیستند ؟؟ کسانی را می گویم که از دیوار سفارت دانمارک در تهران بالا رفتند و اطاق نگهبانی رابا کوکتل آتش زدند این ها مردم غیور ما بودند که احساساتشان جریحه دار شده بود یا همان کسانی بودند که به دانشگاه در سال 76 شبیخون زدند و ابراهیمی نژاد را کشتند و بعد از مرگش اورا مجرم شناختند؟ این را می توانی از آن دانشجو یک چشم بپرسی اگر شکی داری او هرگز فراموش نکرده ست و نخواهد کرد زیرا چشم دیگرش را گرفتند تا درس بیاموزد و آموخت همه چیز روشن ست |
|
